دوست داشتن یک نفر مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست
اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برایت تازگی داره
حیرانی بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن چوبها از بعضی
قسمتها پوسیده می شن و می فهمی که عشقت به اون خونه
به خاطر کمالش نیست بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه تمام
سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری یاد می گیری چطوری کاری کنی
که وقتی هوا سرده کلید توی قفل گیر نکنه یادر کمد رو چطوری باز کنی که جیر جیر
نکنه اینا رازهای کوچکی هستن که خونه رو مال آدم می کنه عشق هم همینطوری است
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|